May 11, 2004

نوشته‌هایِ بی عنوان

تقریبا ده سال از وقتی گذشته که متن کوتاهی در باره‌ی یکی از خاطره‌ هایم نوشتم و به همراه چند نوشته‌ی دیگر به دوستم دادم تا بخواند و نظرش را بگوید. می خواستم خاطره را طوری تعریف کنم که رنگ و روی تخیل به خود بگیرد و دوستم که از یکی از آن نوشته‌ها خوشش آمده بود آن را به ویراستارِ یکی از روزنامه های خوب لُس آنجلس داد و کمی بعد آن نوشته عنوانی به خود گرفت و به چاپ رسید. طرح قشنگی هم برایش انتخاب کرده بودند ولی چون همه چیز بدون اطلاع من صورت گرفته بود فکر کرده بودند شاید من نخواهم اسمم آورده شود. هر چه بود و در هر قالبی که جا گرفت به دلِ من نشست ولی بعدا هیچ کدام از نوشته هایم آن‌طور از آب در نیامد. در این مدتی هم که این وبلاگ را راه انداخته ام بعضی دوستان می گویند "تو که بهتر از این‌ها می توانی بنویسی" و من که هیچ‌ وقت نویسنده نبوده ام می گویم "می خواهم این نوشته ها بیشتر به حرف‌هایم بمانند تا به نوشته های ادبی" ولی در دو روز گذشته فکر نوشتن متنی بوده ام شبیهِ "بازی". نمی دانم در می آید یا نه. شاید "بازی" برای این خوب از آب درآمد که برای نوشتن‌اش سعی نکرده بودم. نمی دانم.

May 11, 2004 06:04 PM